تراتوژن*

اين مجموعه در باب سلولهايى است كه از دستور خارج ميشوند.تقسيمات سلولى كه عصيان ميكنند .آنگاه كه بدن ديوانه ميشود و بداهه نوازى ميكند.سلولهایی که به جاى تداوم رشد و تكميل اندامها، ساز خود را میزنند.ياخته هايى كه خودشان دست به كار ميشوند و قرينگى و تناسب را بر هم ميزنند.تن من از اين سلولهاى ياغى زياد دارد.

در مواجهه با بدنى كه تجربه زندگى مرا ساخته است،مجموعه اى جديد آغاز مى كنم.جانى كه از نو ميرويد.جنين هايم بركاغذسپيد،زاده ی لكه هاى قرمز و قهوه اى اند كه در خود حركت مى كنند.لخته اى از خون را با قلم مو بر ميدارم.خيس در خيس،و برخورد تصادفى قلم بر كاغذ نوزادى ميشود كه منم.قطره آبى،”سپيد بر يك صفت”**.قطره اى از جنس و بافت زمينه اش.كاغذ چاپ را از زير غلتك مى گذرانم.سپيد بر سپيد تكثير مى شود.

*تراتوژن  Teratogenese از ریشه یونانی teras به معنی هیولا یا آسیب‌زا به هرگونه عامل محیطی که در دوره پیش از تولد جنین به آن آسیب برساند اشاره دارد.

**”….آدمی داند که پیش از هستی خویش نطفه بود: قطره آب گَندِه .در وی عقل نه، سمع و بصر نه، سر و دست و پای و زبان و چشم نه، و رگ و پی و استخوان نه، بل آبی بود سپید بر یک صفت.”كيمياى سعادت،امام محمد غزالى،جلد اول،صفحه ٤٨